سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























جوان امروزی

 

در هجوم ظلمت تردیدها

 

با توام دیگر ز دردی بیم نیست

 

هست اگر جز درد خوشبختیم نیست

 

ای دل تنگ منو این بار نور

 

های وهوی زندگی در قعر گور؟

 

ای دو چشمانت چمنزاران من

 

داغ چشمت خورده بر چشمان من

 

پیش از اینت گر که در خود داشتم

 

هر کسی را تو نمی انگاشتم

 

درد تاریکیست درد خواستن

 

رفتن و بیهوده خود را کاستن

 

 

زر نهادن در کف طرار ها

 

گمشدن در پهنه بازارها

 

آه ای با جان من آمیخته

 

ای مار از گور من انگیخته

 

چون ستاره با دو بال زرنشان

 

آمده از دور دست آسمان

 

از تو تنهایئم خاموشی گرفت

 

پیکرم بوی هم آغوشی گرفت

 

جوی خشک سینه ام راآب تو

 

بستر رگهام را سیلاب تو


نوشته شده در یکشنبه 88/11/4ساعت 3:15 عصر توسط گل نفیس نظرات ( ) |


Design By : Pichak